اسلایدر

داستان شماره 960

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 960

داستان شماره 960

او می خواهد کنار تو باشد

 

بسم الله الرحمن الرحیم
شیوانا استاد افسانه ای معرفت و روشنایی از جاده ای می گذشت. کنار جاده مرد جوانی را دید که غمگین و افسرده روی تخته سنگی نشسته و به افق خیره شده است. شیوانا کنار مرد نشست و دلیل اندوهش را پرسید. مرد جوان آهی کشید و گفت:” مشکلات زیادی در زندگی نصیبم شده است. زن و فرزند را از دست داده ام و در این دیار غریب دچار بیماری شده ام. زندگی ام آنقدر سخت و طاقت فرسا شده است که گاهی فکر می کنم چرا خداوند عالم اینقدر مشکل و مصیبت را یکجا به سمت من فرستاده است!؟ مگر من چه گناهی کرده ام که این همه سختی یکجا نصیبم شده است!؟
شیوانا تبسمی کرد و پرسید: ” آیا تا به الآن با وجود همه سنگینی و سختی بارها  و مصیبت ها ، از حمل آنها عاجز شده ای !؟
جوان سری تکان داد و گفت:” نه! از دور مصیبت ها مثل ابرهای تیره و سیاه به نظر می رسند. ولی وقتی بالای سرم ظاهر می شوند تیرگی شان را از دست می دهند و خاکستری می شوند و برایم قابل تحمل به نظر می رسند. اما در هر حال با وجودی که به شکلی این مصائب را از سر می گذرانم ولی با این وجود سختی های زیادی را متحمل می شوم
شیوانا دستی به شانه های مرد جوان زد و گفت: ” برخیز و از این همه مصیبت خدارا شکرگذار باش! وقتی خالق هستی از بعضی بندگانش خوشش می آید ، بارهای سنگین را بر دوش آنها حواله می کند و خودش هم کنار این بندگان قرار می گیرد و سنگینی بخشی از این بارها را خودش متحمل می شود. او با اینکارش بزرگترین لطف را در حق بنده اش می کند و آن این است که شانه به شانه اش حرکت می کند و با او همراهی می کند و در صورت نیاز کل بار را برای لحظاتی بردوش خودش حمل می کند! برخیز و به جای ناسپاسی و یاس از خالق هستی بخواه شانه هایی بزرگتر و قلبی وسیع تر به تو عطا کند تا بتوانی بازهم بارهای سنگین تری را بپذیری و فرصت حضور خالق را در کنار خودت بیشتر سازی! مصیبت های زندگی تو بیشتر است چونکه او می خواهد بیشتر کنار تو باشد!شک نکن که تو برای او از بقیه عزیز تری

 



[ پنج شنبه 30 آبان 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 2, ] [ 20:46 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]