اسلایدر

داستان شماره 370

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 370

داستان شماره 370

سه زن بهشتی ( طنز

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سه تا زن توی تصادفی کشته شدن و سه تاشون رفتن بهشت
دمِ درِ بهشت مامور نگهبان گفت: شما آزادید هر کاری بکنید
هر کاری
تنها قانون اینجا اینه که : روی اردک ها پا نذارین
زنها قبول کردن و رفتن توی بهشت
خیلی زیبا و سرسبز بود ولی همه جا پر از اردک بود
همونجا اولین زن پاش رفت روی یه اردک و ازدک له شد
مامور نگهبان همون لحظه همراه با یه مرد خیلی بدقیافه اومد و گفت : تو قانون رو نقض کردی و برای تنبیهت باید تا
ابد با این مرد بمونی
فردا اون روز ، زن دوم پاش رفت روی اردک و مامور نگهبان سریع اومد و همراهش یه مرد زشت دیگه بود و گفت : توام قانون رو نقض کردی و باید تا ابد با این مرد بمونی برای تنبیه
زن سوم که اینا رو دیده بود خیلی ترسید و حواسشو جمع کرد که پاشو روی اردک ها نذاره
چند ماه همینجوری گذشت که یه روز نگهبان با یه مرد فوق العاده خوش تیپ و زیبا اومد! نگهبان
رو به زن کرد و گفت : شما باید تا ابد پیش همدیگه بمونید
زن که توی عمرش همچین مردی ندیده بود با ذوق از مرده پرسید : واااای من نمیدونم چیکار کردم که پاداشم تو هستی
مرده گفت : منم چیزی نمیدونم ! فقط میدونم که یه اردک رو له کردم

 



[ چهار شنبه 10 فروردين 1390برچسب:داستانهای طنز ( عالی _ 3, ] [ 20:25 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]