اسلایدر

داستان شماره 1059

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1059

داستان شماره 1059

بیماری بهانه ای برای تنبلی

 

بسم الله الرحمن الرحیم
در دهکده شیوانا مردی توانگری سکته مغزی کرد و در بستر افتاد. نیمی  از بدن این مرد به خاطرسکته فلج شد و نمی توانست آن قسمت ها را حرکت دهد.  به زن و فرزندانش با تحمل فراوان سختی او را تیمار می کردند و با زحمت بسیار نظافت و تغذیه او را انجام می دادند. چند هفته بعد همسایه این مرد که مرد فقیری بود سکته مغزی کرد و او هم همان قسمت بدنش فلج شد و از کار افتاد. اما چون کسی نداشت که او را تیمار کند و وضع درآمدی اش هم چندان مناسب نبود ، بلافاصله با هر زحمتی که بود خودش را کشان کشان این سمت و آن سمت می کشاند و یک ماه بعد توانست به طور ناقص روی پاهای خودش بایستد و کارهای شخصی اش را خودش انجام دهد. چند ماهی که گذشت مرد فقیر تقریبا سالم شده بود و کج دار و مریز می توانست گلیم خود را از آب بیرون بکشد ، اما مرد توانگر همچنان درمانده و فلج و بی دست و پا در بستر دراز کشیده بود و برای نظافت و تغذیه چشم به دست فرزندانش داشت
روزی مرد توانگر شیوانا را به خانه خود دعوت کرد و از او پرسید: ” همسایه ام بعد از من سکته کرد. بیماری اش هم عین من بود. وضعش هم از من بدتر بود. اما الآن سالم و سرحال سرپا ایستاده و زندگی عادی خود را می کند. اما من در بستر افتاده ام و هنوز نمی توانم از جایم بلند شوم و از پس کارهای خودم برآیم. حکمت این کار در چیست؟
شیوانا دستی به شانه مرد توانگر زد و گفت:” هر دو بیمار بودید. اما او بیمار زرنگ و پرتلاش بود و تو بیمار تنبل و تن پروری هستی. او با زجر و عذاب فراوان به خاطر ترس از گرسنگی خودش را به این سمت و آن سمت کشاند و نگذاشت بیماری در مغز و جسمش جا بیافتد و دوباره عضلات و استخوان ها و اعصاب از کار افتاده را به کار انداخت. اما تو چون تنبل هستی و ناراحتی بر خود روا نمی داری ، دیگران را به زحمت انداخته ای و به بهانه بیماری از حداقل تلاش پرهیز می کنی. روشی که در پیش گرفته ای دیر یا زود باعث از کار افتادگی بیشتر تو می شود و روشی که مرد همسایه در پیش گرفته سالها او را زنده و سرحال نگه می دارد. حتی بیمار هم حق تن پروری و تنبلی ندارد

 



[ پنج شنبه 9 اسفند 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 4, ] [ 18:29 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]