اسلایدر

داستان شماره 972

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 972

داستان شماره 972

همین الآن نشانش بده

 

بسم الله الرحمن الرحیم
جمعی دختر و پسر اطراف شیوانا را گرفته بودند و از او می خواستند تا برای روشنایی دلشان جمله ای بگوید. شیوانا تبسمی کرد و گفت:” همه ما به شکلی معتقدیم که به خالق هستی ایمان داریم با انگشت اشاره خود دلیل این ایمان را به بقیه نشان دهید.” همین الآن نشانش بده
دختری با انگشت اشاره به سمت َآسمان اشاره کرد و گفت:”این آسمان بزرگ و بی انتها بهترین گواه این است که این دنیا را آفریدگاری است قادر و توانا
پسری با انگشت اشاره پروانه ای را روی گلی نشان داد و گفت:” این پروانه زیبا که بی اعتنا به همه عالم اطراف گل کوچکی که دوست دارد بال می زند بهترین شاهکار خلقت و دلیل آن است که دنیا را صاحبی است زیبایی شناس و زیبا یی طلب
در این بین یکی از شاگردان به شیوانا گفت:” استاد ! نوبت شماست که با انگشت اشاره خود دلیل ایمان خود به خالق هستی را نشانمان دهید
شیوانا انگشت اشاره دست چپ خود را به سوی انگشت اشاره سمت راست خود نشانه گرفت و گفت:” همین توانایی که می توانیم با انگشت به سمتی اشاره کنیم و ادعای دانستن کنیم. همین قدرت شناخت خودش نشانه این است که کسی هست که دوست دارید ببینیمش ، بشناسیمش و هرازچندگاهی با انگشت اشاره نشانش دهیم. همین انگشت های اشاره شما که به این سوی و آنسوی خلقت نشانه می رود برای ایمان آوردن من به خالق هستی کفایت می کند

 



[ پنج شنبه 12 آذر 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 2, ] [ 20:1 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]