اسلایدر

داستان شماره 959

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 959

داستان شماره 959

 

قبل از اینکه

 

بسم الله الرحمن الرحیم
شش دختر و پسر افسرده و غمگین نزد شیوانا آمدند وهر یک در مورد مشکلی که داشتند از او کمک خواستند
اولی گفت:” استاد مرا می خواهند به کاری وادارند که واقعا نمی خواهم! به من بگوئید چه کنم!؟
شیوانا با لبخند گفت:” قبل از اینکه…” و سپس سکوت کرد
دومی گفت:” استاد امورات زندگی اصلا به نفع من نیست و همه چیز برضد من است! از این زندگی به شدت می ترسم
شیوانا مجددا گفت:” قبل از اینکه ….” و باز ساکت شد
سومی گفت: ” چیزهایی باارزشی دارم که می ترسم آنها را از دست بدهم. چه تضمینی وجود دارد که دوست داشتنی هایم را در این دنیا حفظ کنم!؟
شیوانا در پاسخ مانند قبل گفت:” قبل از اینکه…..” و دوباره هیچ نگفت
چهارمی گفت:” دیگران در کارم دخالت می کنند و با غرض ورزی زندگی ام را تباه ساخته اند. آینده من با این همه مداخله گر کینه جو چگونه خواهد شد؟
این بار هم شیوانا زمزمه کرد:”قبل از اینکه….” و بعد سکوت پیشه کرد
پنجمی گفت:”به شدت ترس برم داشته است و احساس می کنم ترس و وحشت همه زندگی ام را پر کرده است. با این ترس و هراس چگونه زندگی کنم!؟
شیوانا باز همان عبارت تاتمام “قبل از اینکه ….” را تکرار کرد و زبانش را بست
و ششمی گفت:”به آخر خط رسیده ام و احساس می کنم دیگر نمی توانم یک قدم به جلو بگذارم. کمکم کن استاد
شیوانا آهی کشید و گفت:” خردمند و سالک معرفت کسی است که قبل از رسیدن به سر این چاله ها، خودش را از افتادن در این سیاه چاله ها برهاند
قبل از اینکه خود را مجبور کنی که چیزی را که نمی خواهی به زور بپذیری ، لختی توقف کن و به این بیاندیش که در درون وجود تو قدرت اراده و اختیاری قرارداده شده است که تو می توانی با تکیه بر آن هر لحظه بخواهی جواب منفی دهی و مسیری دیگر را برگزینی
قبل از اینکه وقت خود را روی شکایت و گله از شرایط سخت زندگی تلف کنی و از شرایط بد روزگار بنالی ، اندکی توقف کن و برای لحظه ای فکر کن و ببین که هر چیزی در این دنیا اگر از زاویه درست به آن بنگری می تواند معنایی خیر و مثبت در خود داشته باشد. همین دیدن خیر در امورات زندگی تو را آرام می سازد و هیچ حادثه ای دیگر برای تو آزار دهنده نیست
همینطور قبل از اینکه دیگران را به خاطر دخالت در کارهایت مقصر بدانی و سرزنش کنی ، چند قدم به عقب بردار و دریاب که راه کنترل هدف و مقصد در زندگی این است که مسئولیت همه کارهایت را تمام و کمال بپذیری و بی جهت در دیگران به جستجوی دلایل زندگی خودت نگردی.
قبل از اینکه خودت را تسلیم ترس کنی و درون زندان ترس خود را حبس کنی به این فکر کن که همین ترس می تواند بهترین آموزگار تو باشد و تو می توانی با تکیه بر همین ترس از قبل آماده تر باشی و با اعتماد و آمادگی بیشتری به سمت جلو گام برداری
و قبل از آنکه گمان کنی به پایان خط رسیده ای یک نفس عمیق بکش و به این فکر کن که همین لحظه ای که الآن در اختیار داری هنوز دست نخورده و خراب نشده است و تو می توانی با استفاده از همین لحظه الآن و چند لحظه دیگری که در آینده منتظرتوست دست و پایی بزنی و زندگی خود را از آنچه هست بهتر سازی

 



[ پنج شنبه 29 آبان 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 2, ] [ 20:45 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]