اسلایدر

داستان شماره 2136

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 2136

داستان شماره 2136

عنایت امام زمان (عج)

 



بسم الله الرحمن الرحیم

در عصر حکومت رضاخان قلدر یکی از دانشمندان ربانی مرحوم آیت الله سید باقر سیستانی سعی بسیار داشت تا به محضر مبارک امام زمان حضرت ولیعصر(عج) شرفیاب گردد.او برای رسیدن به این سعادت بزرگ تصمیم گرفت چهل جمعه در مسجدی از مساجد زیارت عاشورا را بخواند او به این تصمیم عمل کرد و هر جمعه به قرائت زیارت عاشورا به طور کامل ادامه داد او می گوید:
در یکی از جمعه هایی آخر که در یکی از مساجد مشغول زیارت عاشورا بودم ناگاه نوری را از خانه ای نزدیک مشاهده کردم.حالت معنوی عجیبی پیدا کردم و به دنبال آن نور رفتم خود را نزدیک آن خانه رساندم دیدم نور عجیبی از داخل آن خانه می درخشد.در را زدم و با اجازه وارد شدم دیدم حضرت ولیعصر(عج) در یکی از اطاق های آن خانه تشریف دارند و در آن اطاق جنازه ای را مشاهده نمودم که پارچه سفیدی روی آن کشیده بودند.منقلب شدم درحالی که اشک از چشمانم سرازیر بود به آقا امام زمان(عج) سلام کردم آقا جواب سلام مرا داد و فرمود:چرا اینگونه دنبال من می گردی و آن همه رنج ها را تحمل می کنی؛مثل این باشید (اشاره به جنازه) تا من به دنبال شما بیایم.سپس فرمود:این جنازه،جنازه بانویی است که در عصر کشف حجاب رضا خان،هفت سال برای حفظ عفت خود از گزند حکومت رضاخان از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند.1
اینست که امام علی(ع) می فرماید:
»پاداش رزمنده شهید بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد امّا پاکدامنی می کند همانا عفیف پاکدامن،فرشته ای از فرشته هاست.«2


1. حجاب بیانگر شخصیت زن، ص121.
2. نهج البلاغه،حکمت 474.



[ یک شنبه 6 اسفند 1394برچسب:داستانهای امام مهدی ( ع, ] [ 15:4 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]