اسلایدر

داستان شماره 1900

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1900

داستان شماره 1900

 

تربیت یافته امیرالمؤمنین‌علیه السلام‌

 


بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
روزی مالک اشتر در حالی‌که لباس‌های فاخر به تن کرده بود از میان بازار گذشت. یک نفر بازاری که مالک را نمی‌شناخت به او جسارت کرد امّا مالک متعرض او نشد و از آنجا گذشت. پس از آن مرد بی‌ادب مالک را شناخت و از کرده خود به ترس و وحشت افتاد و گفت: مادرم به عزایم بنشیند که من مالک را نشناختم.
آن‌گاه به دنبال او رفت تا عذرخواهی کند، و وی را در مسجد یافت که نماز می‌گزارد. پس از نماز نزدیک مالک رفت و از او عذرخواهی نمود.
مالک گفت: واللَّه! من به داخل مسجد نیامدم مگر آن که برایت طلب مغفرت کنم.(1)
امیرالمؤمنین‌علیه السلام فرمود:
العَفْوُ زَینُ القُدرَةِ:
عفو زینت قدرت است.(2)
1) سفینةالبحار، ج 1 ، ص 314 ؛ منتخب التواریخ، ص 137 .
2) غررالحکم.
یکی از صفات ارزش مند و کلیدی که در زندگی فردی و اجتماعی انسان، نقش مهمی ایفا می کند، عفو و گذشت است. با عفو و گذشت، زندگی رنگ صفا و صمیمیت به خود می گیرد، اما با انتقام جویی و کینه توزی، نفرت و دشمنی حاکم می گردد.
عفو، یک نوع نرمش قهرمانانه و روش بزرگوارانه و برخورد مهربانانه است که از بلند نظری، سعه صدر، بردباری و متانت اخلاقی فرد حکایت می کند.
با توجه به جای گاه رفیع این صفت نیکو در بین مردم، شایسته است آن را بهتر و دقیق تر بشناسیم و روح و روان خود را با آن بیاراییم

 

 



[ پنج شنبه 10 تير 1394برچسب:داستانهای امام علی ( ع, ] [ 23:24 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]