اسلایدر

داستان شماره 1071

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1071

داستان شماره 1071

تعظیم مقابل خوب ها!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مردی جاافتاده که اخلاق و رفتار سالمی داشت و جزو شاگردان شیوانا بود با حالتی مردد نزد شیوانا آمد و در مقابل شاگردان گفت:” من همیشه سعی کرده ام در اخلاق و رفتار اصول جوانمردی و انسانی را رعایت کنم و به سمت کارهای ناپسند نروم. اتفاقی برای من و خانواده ام رخ داده که مرا در تصمیمی که می خواهم بگیرم دچار تردید ساخته است. قضیه از این قرار است که از دهکده مجاور یکی از جوانان ثروتمند ولی بدنام و شرور  به خواستگاری دخترم آمده است. اینکه چرا او از بین این همه دختران دهکده خودش و دهکده های مجاور دختر مرا انتخاب کرده است ، برای من عجیب است. او پسر شروری است و در همان دهکده خودش دخترهای هم فکر و هم رده با او زیادند که آنها هم چون خودش شرورند و از اعمال نادرست رویگردان نیستند. حال مانده ام که چه تصمیمی به صلاح است که بگیرم
شیوانا محکم و استوار گفت:” اینکه کاملا مشخص است! در مقابل انسان های خوب و سالم همه تعظیم می کنند. حتی آدم های بدکار وبدنام هم وقتی مقابل خوبی می رسند احترام می گذارند و با فاصله عبور می کنند. اینکه آن جوان شرور می خواهد همسرش را از خانواده سالم و خوب انتخاب کند هم به همین دلیل است که او هم می خواهد در حین ناخنک زدن به دنیای شرارت بهترین ها را از بین خوب ترین ها  به عنوان شریک زندگی خودش انتخاب کند. پس وقتی بدکارها هنگام انتخاب سراغ بهترین ها می روند تو چرا این حق را از خودت و دخترت دریغ می کنی و به وقت گزینش به سراغ بدترین می روی!؟ دختر تو هم حق دارد بهترین و سالم ترین و پاک ترین انسان را به همسری خود برگزیند. اینکه دیگر جای تردید ندارد. محکم و استوار به درخواست آن جوان جواب منفی بده و بگذار رسم تعظیم مقابل خوبی ها همیشه پایدار بماند

 



[ پنج شنبه 21 اسفند 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 5, ] [ 18:42 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]