اسلایدر

داستان شماره 1060

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1060

داستان شماره 1060

طناب آرامبخش

 

بسم الله الرحمن الرحیم
در دهکده شیوانا زلزله های شدیدی پشت سر هم رخ می داد و زندگی عادی مردم به کلی مختل شده بود.مشکل تامین سوخت و غذا و آب باعث شده بود اهالی دهکده همگی در اطراف مدرسه شیوانا چادر بزنند و از امنیت و مساعدت های اهالی مدرسه برخوردار شوند. زلزله دائم رخ می داد و هر بار مردم وحشتزده با داد و فریاد این سمت و آن سمت می دویدند و حتی بعضی از ترس گریه می کردند. اما شاگردان شیوانا همگی آرام و آسوده حتی وقتی زلزله رخ می داد گوشه ای پناه می گرفتند و بعد دوباره کمک خود را به مردم وحشتزده ادامه می دادند. شیوانا نیز چهره ای بسیار آرام و مطمئن داشت و هیچ نشانه ای از ترس و وحشت درچهره اش نمایان نبود
یکی از اهالی وحشتزده دهکده وقتی چهره و رفتار آرام شیوانا و اهالی مدرسه را دید با کنجکاوی در مقابل جمع از شیوانا پرسید:” استاد! زمین زیر پای شما هم مثل ما می لرزد و همان خطری که ما را تهدید می کند و به هراس می اندازد ، می تواند شما را نیز از بین ببرد. دلیل این همه آرامش و آسودگی شما در چیست؟
شیوانا با تبسم گفت:” فرض کنید ده ها قایق کوچک در ساحلی طوفانی داخل آب به حال خود رها شده اند. در هر قایق تعدادی آدم نشسته اند. بعضی از این قایق ها با ریسمانی طولانی اما محکم ومطمئن به اسکله و ساحل متصل شده اند و بعضی دیگر از قایق ها بدون طناب در کنار ساحل اسیر امواج هستند. قایق های طناب دار هم مثل بی طناب ها بالا و پائین آمدن امواج را احساس و تجربه می کنند ، اما ساکنین آن آرام تر و آسوده تر از ساکنین قایق های بدون طناب اند ، چرا؟
آن مرد وحشتزده پاسخ داد:” خوب به هر حال سرنشینان قایق های طنابدار مطمئن اند که زیر آب نمی روند و ساحل اجازه نخواهد داد که آنها به وسط دریا کشانده شوند. اما این چه ربطی به آرامش خاطر و آسودگی خیال الان شما و اهل مدرسه دارد؟
شیوانا پاسخ داد:” من و بقیه اهالی مدرسه ریسمان درونی دلمان را به ساحل مطمئن خالق کاینات متصل ساخته ایم و هر آنچه مورد قبول اوست را پذیرفته ایم. اگر تقدیر ما از بین رفتن باشد ، طبیعی است که هیچ گریزی از این تقدیر نداریم و چون مطمئنیم هر آنچه دوست بخواهد به نفع ماست از اتفاقاتی که اطرافمان رخ می دهد اصلا نگران نیستیم. دلیل ترس و وحشت بیش از حد و غیر طبیعی شما فراموش کردن طناب است. شما هم طناب توکل خود را به ساحل رضایت خالق کاینات متصل کنید و بعد همه چیز را به او بسپارید و به وظیفه ای که درست است عمل کنید. هر اتفاقی بیافتد آرامش شما را بیشتر خواهد کرد

 



[ پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 4, ] [ 18:30 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]